1 . قلاب 2 . کروشه (نشانه‌گذاری) 3 . جاده فرعی 4 . (مشت بازی) ضربه قوس‌دار 5 . نیش (مار)
[اسم]

le crochet

/kʀɔʃɛ/
قابل شمارش مذکر

1 قلاب میخ سرکج

  • 1.Il y a des crochets au mur pour accrocher les manteaux.
    1. برای آویزان کردن پالتوها قلاب‌هایی روی دیوار قرار دارد.
  • 2.Le tableau tient grâce à un crochet.
    2. تابلو به کمک یک قلاب نگه داشته می‌شود.

2 کروشه (نشانه‌گذاری)

3 جاده فرعی مسیر انحرافی

4 (مشت بازی) ضربه قوس‌دار

5 نیش (مار)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان