خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قلاب
2 . کروشه (نشانهگذاری)
3 . جاده فرعی
4 . (مشت بازی) ضربه قوسدار
5 . نیش (مار)
[اسم]
le crochet
/kʀɔʃɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
قلاب
میخ سرکج
1.Il y a des crochets au mur pour accrocher les manteaux.
1. برای آویزان کردن پالتوها قلابهایی روی دیوار قرار دارد.
2.Le tableau tient grâce à un crochet.
2. تابلو به کمک یک قلاب نگه داشته میشود.
2
کروشه (نشانهگذاری)
3
جاده فرعی
مسیر انحرافی
4
(مشت بازی) ضربه قوسدار
5
نیش (مار)
تصاویر
کلمات نزدیک
croche-pied
croche
croc
croatie
croate
crocheter
crochu
crocodile
croire
croisade
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان