1 . چرم
[اسم]

le cuir

/kɥiʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: cuirs]

1 چرم

  • 1.J'ai payé 150 euros pour ce blouson en cuir.
    1. 150 یورو به این کاپشن چرمی دادم.
  • 2.Vous voyez un homme d'âge mûr qui porte une veste en cuir.
    2. شما مردی میانسال را می بینید که یک کت چرمی پوشیده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان