خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چندین کار باهم کردن
2 . جمع آوری (تدریجی)
[اسم]
le cumul
قابل شمارش
مذکر
1
چندین کار باهم کردن
2
جمع آوری (تدریجی)
انباشتگی، ذخیره
تصاویر
کلمات نزدیک
cumin
culturisme
culturel
culture
cultivé
cumuler
cumulus
cupide
cupidité
cure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان