1 . غرق (در چیزی) بودن
[صفت]

débordé

/debɔʀde/
قابل مقایسه

1 غرق (در چیزی) بودن آکنده

  • 1.Avant les vacances, je suis débordé de travail.
    1. قبل از تعطیلات، من غرق در کار بودم.
  • 2.Etre débordé de travail.
    2. غرق در کار بودن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان