خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دکلمه کردن
2 . با آب و تاب خواندن
[فعل]
déclamer
/deklame/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
دکلمه کردن
2
با آب و تاب خواندن
1.Il déclamait son discours.
1. او سخنرانیاش را با آب و تاب میخواند.
تصاویر
کلمات نزدیک
décision
décisif
décimer
décimale
décimal
déclaration
déclaration écrite sous serment
déclarer
déclaré
déclenchement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان