خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رژه رفتن
2 . راهپیمایی کردن
3 . عبور کردن
4 . نخ (چیزی را) بیرون کشیدن
[فعل]
défiler
/defile/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: défilé]
[حالت وصفی: défilant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
رژه رفتن
1.Les mannequins défilent.
1. مانکنها رژه میروند.
2.Les soldats ont défilé dans les rues pour la fête nationale.
2. سربازها در خیابانها برای جشن ملی رژه رفتند.
2
راهپیمایی کردن
تظاهرات کردن
1.Défiler de la Bastille.
1. تظاهرات کردن (زندان) باستیل.
2.Les syndicats défilent dans les rues.
2. اتحادیهها در خیابانها راهپیمایی میکنند.
3
عبور کردن
گذشتن، رد شدن
1.Ce sont ces heures misérables qui défilent aujourd'hui devant mes yeux.
1. این ساعتهای مصیبت بار است که امروز مقابل چشم من میگذرند.
4
نخ (چیزی را) بیرون کشیدن
بند (چیزی را) درآوردن
1.Défiler des chiffons
1. نخ پارچهای را بیرون کشیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
défigurer
défier
déficitaire
déficit
déficients visuels
défilé
défilé de mode
défini
définir
définitif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان