خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکستن
2 . شخم عمیق زدن
[فعل]
défoncer
/defɔ̃se/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
شکستن
خرد شدن، تکه تکه شدن
2
شخم عمیق زدن
1.Ces chemins sont défoncés.
1. این راهها [مسیرها] شخم عمیق شده شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
déflation
déflagration
défiscalisé
définitivement
définition
déforestation
déformation
déformer
déformé
défoulement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان