1 . از شکل انداختن 2 . تحریف کردن
[فعل]

déformer

/defɔʀme/
فعل گذرا و ناگذر

1 از شکل انداختن از ریخت و قیافه انداختن

2 تحریف کردن

  • 1.Cet article de presse déforme mes propos.
    1. این مقاله مطبوعاتی گفته‌های من را تحریف می‌کند.
  • 2.Les préjugés déforment parfois la vérité.
    2. پیش‌داوری‌ها گاهی حقیقت را تحریف می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان