خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از شکل انداختن
2 . تحریف کردن
[فعل]
déformer
/defɔʀme/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
از شکل انداختن
از ریخت و قیافه انداختن
2
تحریف کردن
1.Cet article de presse déforme mes propos.
1. این مقاله مطبوعاتی گفتههای من را تحریف میکند.
2.Les préjugés déforment parfois la vérité.
2. پیشداوریها گاهی حقیقت را تحریف میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
déformation
déforestation
défoncer
déflation
déflagration
déformé
défoulement
défouler
défrayer
défrayer la chronique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان