خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لو دادن
2 . فسخ کردن
[فعل]
dénoncer
/denɔ̃se/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: dénoncé]
[حالت وصفی: dénonçant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
لو دادن
معرفی کردن
1.Les voisins dénoncèrent le mari violent à la police.
1. همسایهها شوهر خشن [تندخو] را به پلیس معرفی کردند.
2.Son complice l'a dénoncé à la police.
2. همدستش [شریک جرمش] او را به پلیس لو داده است.
2
فسخ کردن
باطل اعلام کردن
1.Dénoncer un contrat.
1. فسخ کردن یک قرارداد.
2.La compagnie a dénoncé ses accords commerciaux avec lui.
2. شرکت توافقنامههای تجاریاش را با او فسخ کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
dénommer
dénomination
dénombrer
dénombrement
dénombrable
dénonciateur
dénonciation
dénoter
dénouement
dénouer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان