خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جریان (نمایش، حوادث و غیره)
2 . (عمل) باز کردن
3 . راهبرد
[اسم]
le déroulement
/deʀulmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
جریان (نمایش، حوادث و غیره)
2
(عمل) باز کردن
3
راهبرد
روند، سیر
1.Le déroulement du projet a été confié à une nouvelle équipe.
1. راهبرد پروژه به یک گروه جدید سپرده شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
déroulant
dérouiller
déroger
dérogatoire
dérogation
dérouler
dérouler le tapis rouge
déroutant
déroute
dérouter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان