خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتفاق افتادن
2 . باز کردن (چیز لوله شده)
3 . مرور کردن [استعارهای]
[فعل]
se dérouler
/deʀule/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: déroulé]
[حالت وصفی: déroulant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
اتفاق افتادن
روی دادن
مترادف و متضاد
avoir lieu
se passer
1.L'action de ce film se déroule en Égypte.
1. ماجرای فیلم در "مصر" اتفاق میافتد.
2.La réforme se déroulera progressivement.
2. اصلاحات به تدریج روی خواهد داد.
2
باز کردن (چیز لوله شده)
گستردن
(dérouler)
مترادف و متضاد
défaire
dévider
étaler
Dérouler une corde/un tuyau
طنابی/شلنگ آبپاشی را باز کردن
Les pompiers a déroulé le tuyau.
آتشنشانان شلنگ را باز کردند.
3
مرور کردن [استعارهای]
(dérouler)
مترادف و متضاد
développer
offrir
Passer en revue
Dérouler quelque chose
چیزی را مرور کردن
Cette émission déroule les événements marquants du xxe siècle
این برنامه اتفاقات مهم قرن بیستم را مرور میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
déroulement
déroulant
dérouiller
déroger
dérogatoire
dérouler le tapis rouge
déroutant
déroute
dérouter
dérèglement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان