خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توسعه دادن
2 . رشد کردن
3 . ظاهر کردن (فیلم، عکس)
4 . پروراندن
5 . توسعه یافتن
[فعل]
développer
/dev(ə)lɔpe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: développé]
[حالت وصفی: développant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
توسعه دادن
رشد دادن
développer un pays/une économie/une entreprise...
کشوری/اقتصادی/شرکتی... را توسعه دادن
1. Nous devons savoir comment développer l'investissement intérieur.
1. ما باید بدانیم چگونه سرمایهگذاری داخلی را توسعه دهیم.
2. Vous devez apprendre des techniques pour développer cette capacité.
2. شما باید فنونی را برای رشد دادن این توانایی یاد بگیرید.
2
رشد کردن
(se développer)
1.Cet enfant se développe bien.
1. این بچه خوب رشد میکند.
3
ظاهر کردن (فیلم، عکس)
développer une pellicule/une photo...
فیلمی/عکسی... را ظاهر کردن
Si tu veux, développe ces photos.
اگر میخواهی، این عکس ها را ظاهر کن.
4
پروراندن
بسط دادن
développer un argument/une théorie...
استدلالی/نظری... را پروراندن
5
توسعه یافتن
(se développer)
1.Il est nécessaire d'aider les entreprises plus anciennes à se développer.
1. باید به شرکتها کمک کنیم تا بتوانند توسعه بیابند.
تصاویر
کلمات نزدیک
développement
déveine
dévaster
dévastation
dévastateur
développeur
dévergonder
déversement de pétrole
déverser
déviation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان