خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیره شدن
[فعل]
dévisager
/devizaʒe/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: dévisagé]
[حالت وصفی: dévisageant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
خیره شدن
زل زدن
1.Évitez de le dévisager !
1. از زل زدن به او اجتناب کنید!
2.Il dévisage la jeune fille assise devant lui.
2. او به دختر جوانی که مقابلش نشسته زل میزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
dévier
dévider
déviation
déverser
déversement de pétrole
dévisser
dévoilement
dévoiler
dévolu
dévorant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان