خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در چارچوب
[عبارت]
dans le cadre de
/dɑ̃ lə kɑdʀ də/
1
در چارچوب
در حوزهی، در محدودهی
1.L'artiste traite divers thèmes dans le cadre de son art.
1. هنرمند با چندین تم [درونمایه] مختلف در چارچوب هنرش سر و کار دارد.
2.Plusieurs expériences ont été réalisées dans le cadre de la recherche.
2. چندین آزمایش در حوزهی تحقیقات انجام شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
dans l'avenir
dans
danois
daniel
dangereux
dans le futur
dans le passé
dans le tuyau
danse
danser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان