1 . رقصیدن
[فعل]

danser

/dɑ̃se/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: dansé] [حالت وصفی: dansant] [فعل کمکی: avoir ]

1 رقصیدن

  • 1.J'aime danser avec ma femme.
    1. دوست دارم با زنم برقصم.
  • 2.Vous dansez mieux que les autres filles, mademoiselle.
    2. شما بهتر از سایر دخترها می رقصید، دختر خانم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان