خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اولاد
[اسم]
le descendant
/desɑ̃dɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
اولاد
نواده
1.Ils n'ont pas eu d'enfants et n'auront pas de descendants directs.
1. آنها بچهای ندارند و نوادگان مستقیمی نخواهند داشت.
2.Je suis un descendant des premiers colons dans cette région.
2. من اولاد نخستین مهاجرنشینان در این منطقه هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
descendance
desceller
des yeux de cochon
des prunes
des pattes de mouche
descendre
descente
descente de lit
descente en rappel
descriptif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان