خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویرانگر
[صفت]
destructeur
/dɛstʀyktœʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: destructrice]
[جمع مونث: destructrices]
[جمع مذکر: destructeurs]
1
ویرانگر
مخرب
1.Tu dois arrêter ce comportement destructeur.
1. تو باید این رفتار مخرب را متوقف کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
destitution
destituer
destinée
destiner
destination
destruction
dette
deug
deuil
deux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان