خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دو
[عدد]
deux
/dø/
1
دو
1.Attends, j'arrive dans deux minutes.
1. صبر کن. من دو دقیقه دیگر میرسم.
2.Ces groupes présentent deux principales différences.
2. این گروهها دو تفاوت اساسی را نشان میدهند.
3.Pour faire un 421, il faut un deux.
3. برای نوشتن 421 به یک (عدد) دو نیاز داریم.
le deux février
دو فوریه
Aujourd'hui nous sommes le deux mai.
امروز دوم ماه مه است.
les deux
هر دو
ses deux mains
هر دو دستش
tous les deux/toutes les deux
هر دو
Nous y sommes allées toutes les deux.
ما هر دو رفتیم آنجا.
تصاویر
کلمات نزدیک
deuil
deug
dette
destruction
destructeur
deux fois par an
deux tiers
deux-pièces
deux-points
deux-portes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان