1 . قطع کردن (برق) 2 . (جسما یا از نظر روانی) بیمار شدن
[فعل]

disjoncter

فعل گذرا و ناگذر

1 قطع کردن (برق) از کار انداختن

2 (جسما یا از نظر روانی) بیمار شدن درهم شکسته شدن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان