1 . (عمل) ناپدید شدن
[اسم]

la disparition

/dispaʀisjɔ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: disparitions]

1 (عمل) ناپدید شدن نابودی، انقراض

  • 1.Il faut lutter contre la disparition des espaces verts.
    1. باید در برابر نابودی فضاهای سبز جنگید.
  • 2.Nous étudions la disparition de votre mari.
    2. ما ناپدید شدن شوهرتان را بررسی خواهیم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان