1 . بازیگوش
[صفت]

dissipé

/disipe/
قابل مقایسه
[حالت مونث: dissipée] [جمع مونث: dissipées] [جمع مذکر: dissipés]

1 بازیگوش شیطون (خودمانی)

informal
مترادف و متضاد indiscipliné discipliné
  • 1.Cette collégienne est dissipée.
    1. این شاگرد کالج بازیگوش است.
  • 2.Malheureusement mes élèves sont très dissipés.
    2. بدبختانه شاگردان من خیلی بازیگوش هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان