خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از هم دور شدن
2 . اختلاف داشتن
[فعل]
diverger
/divɛʁʒˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: divergé]
[حالت وصفی: divergeant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
از هم دور شدن
1.Nos chemins ont divergé, je l'ai perdu de vue.
1. راه هایمان از هم دور شدند، او از دیدم خارج شد.
2
اختلاف داشتن
متفاوت بودن
1.Leurs interprétations divergent sur ce point.
1. برداشتهایشان از این مسئله اختلاف دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
divergent
divergence
divan
divaguer
divagation
divers
diversement
diversification
diversifier
diversion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان