Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . متنوع کردن
2 . (محصولات) متنوعی فروختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
diversifier
/divɛʀsifje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: diversifié]
[حالت وصفی: diversifiant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متنوع کردن
تنوع دادن به
1.La commerçante diversifie les produits à la vente.
1. فروشنده به محصولات تنوع میدهد تا خوب بهفروش بروند.
2.Le cuisinier diversifie ses menus.
2. آشپز صورت غذاهایش را متنوع میکند [به صورت غذاهایش تنوع میدهد].
2
(محصولات) متنوعی فروختن
(se diversifier)
1.Pour faire face à la crise, ce boulanger a décidé de se diversifier.
1. برای مقابله با این بحران، این نانوا تصمیم گرفت محصولات متنوعی بفروشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
diversification
diversement
divers
diverger
divergent
diversion
diversité
divertir
divertissant
divertissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان