خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بستهبندی کردن
2 . هیجان زده کردن
3 . سریع رفتن
4 . کنترل خود را از دست دادن
5 . زیادهروی کردن
[فعل]
emballer
/ɑ̃bale/
فعل گذرا
[گذشته کامل: emballé]
[حالت وصفی: emballant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بستهبندی کردن
1.Emballer soigneusement des verres.
1. لیوانها را با احتیاط بسته بندی کردن
2
هیجان زده کردن
به هیجان آوردن، بر انگیختن
1.Ça ne nous emballe pas tellement de partir avec lui.
1. رفتن با او ما را خیلی به هیجان نمیآورد.
2.Ce spectacle m'a emballé.
2. این نمایش من را هیجانزده کرد.
3
سریع رفتن
سریع حرکت کردن
(s'emballer)
1.Ce cheval s'emballe toujours.
1. این اسب همیشه سریع میرود.
4
کنترل خود را از دست دادن
(s'emballer)
1.Le cheval s'emballa et jeta son cavalier à terre.
1. اسب کنترل خود را از دست داد و سوارش را زمین انداخت.
5
زیادهروی کردن
پا فراتر گذاشتن
(s'emballer)
1.Ne t'emballe pas!
1. زیاده روی نکن!
تصاویر
کلمات نزدیک
emballant
emballage
ellébore
elliptique
ellipse
embarcadère
embarcation
embardée
embargo
embarquement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان