1 . زیبا کردن 2 . آراستن 3 . زیباتر شدن
[فعل]

embellir

/ɑ̃beliʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: embelli] [حالت وصفی: embellissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 زیبا کردن قشنگ کردن، خوشگل کردن

  • 1.Ce nouveau maquillage vous embellit.
    1. این آرایش جدید شما را زیبا می‌کند.

2 آراستن تزیین کردن، زینت دادن

  • 1.Chaque année j'embellis mon jardin avec de nouvelles fleurs.
    1. هرسال من باغم را با گل‌هایی جدید تزیین می‌کنم.
  • 2.J'ai embelli ma maison avec des œuvres d'art élégantes.
    2. من خانه‌ام را با آثار هنری شیک آراستم.

3 زیباتر شدن قشنگ شدن، خوشگل شدن (s'embellir)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان