[فعل]

embaumer

/ɑ̃bome/
فعل گذرا
[گذشته کامل: embaumé] [حالت وصفی: embaumant] [فعل کمکی: avoir ]

1 معطر کردن عطرآگین کردن

  • 1.Cet encens embaume la pièce.
    1. این کندر اتاق را معطر می‌کند.
  • 2.Le lilas embaumait le jardin.
    2. گل یاس باغ را عطرآگین می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان