1 . در مخمصه
[عبارت]

en plein cirage

/ɑ̃ plɛ̃ siʁaʒ/

1 در مخمصه گیج و منگ بودن، در شرایط بدی بودن

  • 1.Il avait l'air en plein cirage ce matin.
    1. او امروز صبح حالت گیج و منگی داشت.
  • 2.Si je veux parler franc, je suis en plein cirage.
    2. اگر بخواهم صادقانه حرف بزنم، من در شرایط بدی هستم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "در واکس [پولیش] بودن" است، که کنایه از "در مخمصه" بودن و "در شرایط بدی بودن" بودن است، شرایطی که در آن تصمیم گرفتن سخت و دشوار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان