خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشویق
[اسم]
l'encouragement
/ɑ̃kuʀaʒmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
تشویق
حمایت
1.Il a gagné son pari grâce à l'encouragement de ses proches.
1. با تشویق اطرافیانش شرط بندی را برد.
2.L'encouragement de mes amis m'a aidé à regagner confiance.
2. تشویق دوستانم به من کمک کرد اعتماد به نفسم را بازیابم.
تصاویر
کلمات نزدیک
encourageant
encornet
encore
encorder
encontre
encourager
encourir
encrasser
encre
encrier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان