1 . جادو کردن 2 . مجذوب کردن
[فعل]

envoûter

/ɑ̃vute/
فعل گذرا و ناگذر

1 جادو کردن افسون کردن

2 مجذوب کردن مسحور کردن

  • 1.L'orateur envoûte son auditoire.
    1. گوینده، مخاطب را مجذوب می‌کند.
  • 2.La belle voix de la chanteuse m'a complètement envoûté.
    2. صدای زیبای خواننده من را کاملا مسحور کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان