1 . ارزیابی 2 . برآورد
[اسم]

l'estimation

/ɛstimasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ارزیابی

2 برآورد تخمین

  • 1.Estimation précise.
    1. برآورد دقیق.
  • 2.Peux-tu faire une estimation de la rénovation de notre salle de bains ?
    2. تو می‌توانی برآوردی از نوسازی حمام ما انجام بدهی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان