خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . و
2 . خب
3 . ولی
[حرف ربط]
et
/e/
1
و
مترادف و متضاد
aussi
plus
1.J'ai joué au handball avec mon frère et ses amis.
1. من با برادرم و دوستانش هندبال بازی کردم.
2.Je suis très franc et direct.
2. من بسیار صادق و رک هستم.
Cela n'est pas et ne sera pas.
این چنین نیست و این چنین هم نخواهد بود.
2
خب
مترادف و متضاد
alors
1.Et je me trouvais à plaindre.
1. [خب] دیدم دارم گله میکنم.
2.Et je pleurais !
2. [خب] من گریه میکردم.
Et alors ?
خب؟ [خب که چی؟]
حرف اضافه تاکیدی et
اگر et اول جمله بیاید معنی «و» نمیدهد؛ بلکه تاکیدی است بر جمله بعدی.
در ترجمه میتواند حذف شود.
3
ولی
با اینحال
مترادف و متضاد
mais
pourtant
1.Je te prie de ne se porter comme ça, et tu ne m'écoutes pas.
1. من ازت خواهش کردم که اینطوری برخورد نکنی؛ ولی تو به من گوش ندادی.
2.Nous t'hébergeons et tu nous voles.
2. ما به تو پناه دادیم؛ ولی تو از ما دزدی کردی.
تصاویر
کلمات نزدیک
esturgeon
estuaire
estropié
estropier
estragon
et cetera
et voilà !
etats-unis
ethnie
ethnique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان