خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبعید
[اسم]
l'exil
/ɛgzil/
قابل شمارش
مذکر
1
تبعید
1.Ils sont condamnés à l'exil.
1. آنها محکوم به تبعید هستند.
2.La Sibérie a toujours été un lieu d'exil.
2. "سیبری" همیشه یک مکان (برای) تبعید بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
exigu
exigible
exigibilité
exiger
exigence
exiler
exilé
existence
existentialisme
exister
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان