1 . عصبانی کردن 2 . عصبانی شدن
[فعل]

fâcher

/fɑʃe/
فعل گذرا و ناگذر

1 عصبانی کردن خشمگین کردن

2 عصبانی شدن خشمگین شدن (se fâcher)

  • 1.Il s'est fâché.
    1. او عصبانی شده است.
  • 2.Si tu continues, je vais me fâcher.
    2. اگر تو ادامه بدهی من عصبانی خواهم شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان