خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استعداد
[اسم]
la facilité
/fasilite/
قابل شمارش
مونث
1
استعداد
آمادگی، قابلیت
1.Il a beaucoup de facilité pour les mathématiques.
1. او استعداد زیادی در ریاضیات دارد.
2.Mon fils a de l'imagination et beaucoup de facilité à étudier.
2. پسرم قوه تخیل و استعداد زیادی برای درس خواندن دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
faciliter
facilement
facile
facial
facette
faciès
facteur
factice
faction
factrice
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان