1 . اعتماد کردن
[عبارت]

faire confiance

/fɛʁ kɔ̃fjɑ̃s/

1 اعتماد کردن اطمینان کردن

  • 1.Mon mari sait qu'il peut me faire confiance.
    1. شوهرم می‌گوید که می‌تواند به من اعتماد کند.
  • 2.On ne peut pas lui faire confiance.
    2. نمی‌توان به او اعتماد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان