خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زجرکش کردن
[عبارت]
faire mourir à petit feu
/fɛʁ muʁiʁ a pəti fø/
1
زجرکش کردن
1.La torture fait mourir les gens à petit feu.
1. شکنجه مردم را زجرکش میکند.
2.Les soucis et les inquiétudes qu'elle avait eus, ces dernières années, la faisaient mourir à petit feu.
2. دغدغهها و نگرانیهایی که او داشت، این سالهای آخر، او را زجرکش میکرد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "کشتن با آتش کمسو" است که در حقیقت کنایه از "زجرکش کردن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire mouche
faire mal
faire main basse sur
faire l’objet de poursuites
faire les soldes
faire paraître quelque chose
faire part
faire partie
faire passer
faire peur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان