خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معامله خوبی کردن
[عبارت]
faire une bonne affaire
/fɛʁ yn bɔn afɛʁ/
1
معامله خوبی کردن
(چیزی را) به قیمت مناسبی خریدن
1.J'ai fait une bonne affaire.
1. من معامله خوبی کردم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "انجام دادن یک معامله خوب" است و همانطور که از معنیاش مشخص است کنایه از "معامله خوبی کردن" یا "(چیزی را) به قیمت مناسبی خریدن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire un trou
faire un tour de la ville
faire un signe de la tête
faire un signe de la main
faire un rêve
faire une cure de désintoxication
faire une fleur à quelqu'un
faire une infraction
faire une injonction
faire une manchette de défense
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان