1 . عملی بودن
[اسم]

la faisabilité

/fəzabilite/
قابل شمارش مونث

1 عملی بودن شدنی بودن

  • 1.Il faut étudier la faisabilité de ce travail.
    1. باید شدنی بودن این کار را بررسی کرد.
  • 2.Nous nous sommes assurés de la faisabilité du projet avec de le lancer.
    2. قبل از راه‌اندازی پروژه از عملی بودنش اطمینان حاصل کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان