[عبارت]

faire à quelqu'un le coup du presse-citron

/fɛʁ a kɛlkɛ̃ lə ku dy pʁɛssitʁɔ̃/

1 کسی را تحت فشار قرار دادن از کسی خیلی کار کشیدن

  • 1.Je fais le coup du presse-citron à Paul.
    1. من "پل" را تحت فشار قرار می‌دهم.
  • 2.Mon patron m'a fait le coup du presse-citron.
    2. رئیسم از من خیلی کار کشیده است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "کسی را در آبمیوه گیری گذاشتن" است که کنایه از "کسی را تحت فشار قرار دادن" و یا "از کسی خیلی کار کشیدن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان