خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شبح
2 . (فرد) بسیار رنگپریده
3 . توهم
[اسم]
le fantôme
/fɑ̃tom/
قابل شمارش
مذکر
1
شبح
روح
1.Certains croient aux fantômes.
1. برخی (افراد) به روحها اعتقاد دارند.
2.Le fantôme de la reine apparaît dans le château.
2. شبح ملکه در قصر ظاهر میشود.
2
(فرد) بسیار رنگپریده
3
توهم
وهم، خیال
تصاویر
کلمات نزدیک
fantoche
fantastique
fantassin
fantasque
fantasme
fao
faon
faramineux
farandole
farce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان