خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجذوب
[صفت]
fasciné
/fasine/
قابل مقایسه
1
مجذوب
شیفته
1.Le public était fasciné par le spectacle.
1. جمعیت مجذوب نمایش شده بود.
2.Les enfants, fascinés, applaudirent le magicien.
2. بچهها، مجذوب، شعبدهباز را تشویق کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fasciner
fascination
fascinant
fascicule
farouchement
fascisant
fascisme
fasciste
fast-food
faste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان