خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صندلی چرخدار
[اسم]
le fauteuil roulant
/fotœj ʀulɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: fauteuils roulants]
1
صندلی چرخدار
ویلچر
1.Cette rampe permet l’accès aux personnes en fauteuil roulant.
1. این سطح شیبدار به افراد روی صندلی چرخدار اجازه دسترسی میدهد.
2.Mon fauteuil roulant me donne une plus grande mobilité.
2. صندلی چرخدارم به من پویایی بیشتری میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fauteuil
faute professionnelle
faute de
faute
faut-il des chaussures spéciales?
fauteur
fautif
fauve
fauvette
fauvisme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان