خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنپرور
[صفت]
flemmard
/flemaʀ/
قابل مقایسه
1
تنپرور
تنبل
1.C'est un vrai flemmard : il ne fait rien de la journée !
1. او یک تنپرور واقعی است، او تمام روز هیچکاری نمیکند!
2.Elle est flemmarde.
2. او تنبل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
flegme
flegmatique
flatulence
flatteur
flatterie
flemme
flet
fleur
fleur bleue
fleur des champs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان