خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنبلی
[اسم]
la flemme
/flɛm/
قابل شمارش
مونث
1
تنبلی
تنپروری
1.Avoir la flemme de faire qqch.
1. برای انجام دادن چیزی [کاری] تنبلی کردن.
2.C'est toujours pareil, tu as encore la flemme de sortir.
2. همیشه همین است، تو هنوز تنبلیات میشود بیرون بروی.
تصاویر
کلمات نزدیک
flemmard
flegme
flegmatique
flatulence
flatteur
flet
fleur
fleur bleue
fleur des champs
fleur sauvage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان