خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکست
[اسم]
le flop
/flɔp/
قابل شمارش
مذکر
1
شکست
ناکامی، عدم موفقیت
1.Le nouvel album du groupe a fait un flop.
1. آلبوم جدید گروه با شکست مواجه شد.
2.Son dernier disque est un flop !
2. آخرین صفحه [دیسک]شان یک ناکامی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
flocon
flirter
flipper
flic
flexion
flopée
floraison
floral
floralies
flore
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان