خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شناور بودن
2 . در اهتزاز بودن
[فعل]
flotter
/flɔtˈe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: flotté]
[حالت وصفی: flottant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شناور بودن
موج زدن
1.Flotter à la surface de l'eau
1. روی سطح آب شناور بودن
2
در اهتزاز بودن
در حرکت بودن (درهوا)
1.Le vapeur flottait encore dans l'air.
1. بخار هنوز در هوا در حرکت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
flottement
flotte
flottant
flot
florissant
flotteur
flou
flouer
fluctuant
fluet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان