خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از روی ناچاری
[قید]
forcément
/fɔʀsəmɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
از روی ناچاری
1.Il l'a fait forcément et malgré lui.
1. او از روی ناچاری و علیرغم (میل) خودش این را انجام داد.
2.Je ne crois pas qu'une telle conclusion doive forcément s'ensuivre.
2. من تصور نمیکنم که چنین نتیجهای باید از روی ناچاری به بار آید.
تصاویر
کلمات نزدیک
forcé
forcing
forces aériennes
forces
forcer
forer
forestier
foret
forfait
forfaitaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان