1 . لرز
[اسم]

le frisson

/fʀisɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 لرز لرزه، لرزش

  • 1.Avec ce froid, elle était secouée de frissons.
    1. با این سرما، او از لرز به شدت تکان می‌خورد.
  • 2.Ce film d'horreur m'a donné des frissons.
    2. این فیلم ترسناک من را به لرزه انداخته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان