1 . دود کردن
[فعل]

fumer

/fyme/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: fumé] [حالت وصفی: fumant] [فعل کمکی: avoir ]

1 دود کردن سیگار کشیدن

  • 1.Il fume deux paquets de cigarettes par jour.
    1. او روزی دو پاکت سیگار می کشد.
  • 2.Je ne fume plus.
    2. من دیگر سیگار نمی کشم.
  • 3.La bouche du canon fume encore.
    3. دهانه توپ [لوله توپ] هنوز دود می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان