خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دود کردن
[فعل]
fumer
/fyme/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: fumé]
[حالت وصفی: fumant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
دود کردن
سیگار کشیدن
1.Il fume deux paquets de cigarettes par jour.
1. او روزی دو پاکت سیگار می کشد.
2.Je ne fume plus.
2. من دیگر سیگار نمی کشم.
3.La bouche du canon fume encore.
3. دهانه توپ [لوله توپ] هنوز دود می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fulminer
fulgurant
fuite d'eau
fuite
fuir
fumer la moquette
fumet
fumeur
fumeux
fumier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان