خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناله کردن
[فعل]
gémir
/ʒemiʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: gémi]
[حالت وصفی: gémissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ناله کردن
شکوه کردن، آه و ناله کردن
1.J'ai gémi de douleur quand je me suis tordu le bras.
1. از درد ناله کردم هنگامی که دستم پیچ خورد.
2.L'enfant malade gémit dans son sommeil.
2. بچه بیمار در خوابش آه و ناله میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gémeaux
gélule
gélatine
géant
gène
gémissement
génial
génie
génisse
génital
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان